
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مسابقه وبلاگنویسی معلم شهید آغاز و تا پایان اردیبهشت ماه ادامه دارد. همچنین آئین پایانی این مسابقه سوم خردادماه خواهد بود.
این مسابقه وبلاگنویسی با هدف شناخت اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری و آثار ایشان برگزار میشود. شرکت در این مسابقه برای عموم وبلاگنویسان آزاد است.
آثار ارسالی باید تولیدی باشد و شرکتکنندگانی که نویسنده وبلاگ یا وب سایت هستند باید اطلاعیه این مسابقه را در وبلاگ خود قرار دهند.
همه محتوای وبلاگنویسان شرکتکننده در این مسابقه باید در محورهایی همچون حجاب از دیدگاه شهید مطهری، امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه شهید مطهری، ویژگیهای یک معلم متعهد از دیدگاه شهید مطهری، آسیبشناسی شبکههای ماهوارهای و سبک زندگی اسلامی در اندیشه و آثار شهید مطهری بوده و وبلاگنویسان باید نسبت به بروزرسانی مستمر وبلاگ خود در پیرامون موضوعات ارائه شده پرداخت کنند.
ثبتنامکنندگان باید مشخصات ارسالی خود را با ترتیب؛ نام و نام خانوادگی، حوزه مقاومت بسیج و پایگاه محل فعالیت، آدرس اینترنتی وبلاگ، شماره تلفن همراه و تاریخ تولد؛ ارسال کنند.
همچنین این مشخصات باید به ترتیب در یک ستون به صورت دقیق به ایمیل یاد شده ارسال شود.
شکل ظاهری وبلاگ، کیفیت محتوایی و استفاده از امکانات، تولید محتوایی، استفاده از آمارگیر و بروز رسانی مستمر از معیارهای داوری، هیئت داوران خواهد بود.
همه علاقهمندان به شرکت در این مسابقه باید تا آخر اردیبهشت ماه سال 94 آثار خود را به ایمیل cayberbasirat@chmail.ir ارسال کنند.
آئین پایانی این مسابقه همزمان با سوم خرداد طی مراسمی برگزار خواهد شد و به 10 نفر از برگزیدگان که امتیاز بیشتری در داوری بدست آورند جایزه نفیسی اهدا خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مسابقه وبلاگنویسی معلم شهید آغاز و تا پایان اردیبهشت ماه ادامه دارد. همچنین آئین پایانی این مسابقه سوم خردادماه خواهد بود.
این مسابقه وبلاگنویسی با هدف شناخت اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری و آثار ایشان برگزار میشود. شرکت در این مسابقه برای عموم وبلاگنویسان آزاد است.
آثار ارسالی باید تولیدی باشد و شرکتکنندگانی که نویسنده وبلاگ یا وب سایت هستند باید اطلاعیه این مسابقه را در وبلاگ خود قرار دهند.
همه محتوای وبلاگنویسان شرکتکننده در این مسابقه باید در محورهایی همچون حجاب از دیدگاه شهید مطهری، امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه شهید مطهری، ویژگیهای یک معلم متعهد از دیدگاه شهید مطهری، آسیبشناسی شبکههای ماهوارهای و سبک زندگی اسلامی در اندیشه و آثار شهید مطهری بوده و وبلاگنویسان باید نسبت به بروزرسانی مستمر وبلاگ خود در پیرامون موضوعات ارائه شده پرداخت کنند.
ثبتنامکنندگان باید مشخصات ارسالی خود را با ترتیب؛ نام و نام خانوادگی، حوزه مقاومت بسیج و پایگاه محل فعالیت، آدرس اینترنتی وبلاگ، شماره تلفن همراه و تاریخ تولد؛ ارسال کنند.
همچنین این مشخصات باید به ترتیب در یک ستون به صورت دقیق به ایمیل یاد شده ارسال شود.
شکل ظاهری وبلاگ، کیفیت محتوایی و استفاده از امکانات، تولید محتوایی، استفاده از آمارگیر و بروز رسانی مستمر از معیارهای داوری، هیئت داوران خواهد بود.
همه علاقهمندان به شرکت در این مسابقه باید تا آخر اردیبهشت ماه سال 94 آثار خود را به ایمیل cayberbasirat@chmail.ir ارسال کنند.
آئین پایانی این مسابقه همزمان با سوم خرداد طی مراسمی برگزار خواهد شد و به 10 نفر از برگزیدگان که امتیاز بیشتری در داوری بدست آورند جایزه نفیسی اهدا خواهد شد.
کلمات کلیدی:مسابقه وبلاگ نویسی معلم شهید، مسابقه وبلاگ نویسی با موضوع شهید مطهری، معلم شهید
[ چهارشنبه 94/2/30 ] [ 1:22 صبح ] [ احمدعلی رضانژاد ]

سخنرانى حضرت امام در مدرسه فیضیّه به مناسبت شهادت استاد مطهری
اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
یکى از فرق هاى مکتب اسلام، مکتب توحید با مکتب هاى انحرافى، مکتب هاى الحادى این است که رجال این مکتب شهادت را براى خودشان فوز عظیم مىدانند (یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزا عظیما)، از شهادت استقبال مى کنند، چون قائل هستند به اینکه ما بعد این عالم طبیعت عالمهاى بالاتر، نورانى تر از این عالم است. مؤمن در این عالم در زندان است و بعد از شهادت از زندان بیرون مىرود. این یکى از فرق هایى است که بین مکتب توحید با سایر مکتبهاست. جوان هاى ما شهادت را طالباند؛ علماى متعهّد ما براى شهادت پیشقدم مى شوند. آنهایى که به خدا و به روز جزا اعتقاد ندارند، آنها باید از موت بترسند؛ آنها از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از شهادت نمى هراسیم، نمى ترسیم. بیایند امتحان کنند چنانکه امتحان کردند. و یکى از نکته هایى که ما فوق حدیث تحقّق پیدا کرده، این است که «یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر». با مردهاى فاجر، به اراده خدا این دین ما تأیید مى شود. به واسطه محمّد رضا، این مرد فاجر، خواهى نخواهى این دین تأیید شد. براى اینکه هرچه ظلم بیشتر باشد و هر چه ستمکارى بیشتر باشد، دین عدل بیشتر تأیید مىشود. ظالم با احکام، با اعمال ظالمانه خودش دین عدل را تأیید مىکند و لا یزال این طور بوده است.
فرعون با فرعونیّت و طغیانش دین موسى را تأیید مى کند و ابو سفیان با طغیان، دین رسول اکرم را تأیید مىکند و محمّد رضا با طغیان و عصیان و جور و ستم، دین اسلام را تأیید مىکند، همان طورى که از قشر متفکّرین روحانى، دین ما تأیید مىشود. خداى تبارک و تعالى مى فرماید که از قشرهاى فاسد هم، از رجل فاجر هم، دین اسلام و دین خدا تأیید مى شود، و آن به همین معناست که گفتم. نه تأیید مى کند، تأیید مى شود (لا یزال یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر).
این رجل فاجرى که خون عزیز ما را به زمین ریخت، دین خدا را تأیید کرد، یعنى خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما انقلاب ما تأیید شد. این انقلاب باید زنده بماند؛ این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزی هاست. بریزید خونها را، زندگى ما دوام پیدا مىکند؛ بکشید ما را، ملّت ما بیدارتر مىشود. ما از مرگ نمىترسیم و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.
دلیل عجز شماست که در سیاهى شب متفکّران ما را مى کشید؛ براى اینکه «منطق» ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت مى کردید؛ لکن منطق ندارید. منطق شما ترور است؛ منطق اسلام ترور را باطل مى داند؛ او منطق دارد. لکن با ترور شخصیّتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تأیید مى شود. نهضت ما زنده شد؛ در تمام اقشار ایران باز زندگى از سر گرفت؛ اگر سستى و ضعفى پیدا کرده بود زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر این مرد بزرگ در بستر خودش مرده بود، این تأیید نمى شد، این موج برنمى خاست. الان موجى در همه دنیا، همه دنیایى که به اسلام علاقه دارند، بلند شد؛ سایر کشورها هم. برادران من! از موت نترسید:
آنکه مردن پیش چشمش تهلکه است*****نهى لا تلقوا بگیرد او به دست
مردن تهلکه نیست، مردن حیات است. آن عالم «حیات» است، این عالم مرده است. از مردن نترسید و نمى ترسید. آنها باید بترسند که مردن را از بین رفتن مى دانند، هلاک و فنا مىدانند. چرا مسلمین از موت بترسند؟! چرا علما از موت بترسند؟! این مکتب باقى است، مکتب اسلام باقى است، این نهضت باقى است، تا این ریشه هاى گندیده هم زیر خاک برود، تا این ریشه هاى گندیده هم قطع بشود، تا این توطئه هاى ضعیف هم خنثى بشود.
خداوند شما را تأیید کند. خداوند برادرهاى ما را، خواهرهاى ما را تأیید کند که همه براى اسلام مفید هستید و همه نهضت را به پیش بردید.الان هم همه با هم به پیش.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
منبع:mortezamotahari.com

یکى از فرق هاى مکتب اسلام، مکتب توحید با مکتب هاى انحرافى، مکتب هاى الحادى این است که رجال این مکتب شهادت را براى خودشان فوز عظیم مىدانند (یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزا عظیما)، از شهادت استقبال مى کنند، چون قائل هستند به اینکه ما بعد این عالم طبیعت عالمهاى بالاتر، نورانى تر از این عالم است. مؤمن در این عالم در زندان است و بعد از شهادت از زندان بیرون مىرود. این یکى از فرق هایى است که بین مکتب توحید با سایر مکتبهاست. جوان هاى ما شهادت را طالباند؛ علماى متعهّد ما براى شهادت پیشقدم مى شوند. آنهایى که به خدا و به روز جزا اعتقاد ندارند، آنها باید از موت بترسند؛ آنها از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از شهادت نمى هراسیم، نمى ترسیم. بیایند امتحان کنند چنانکه امتحان کردند. و یکى از نکته هایى که ما فوق حدیث تحقّق پیدا کرده، این است که «یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر». با مردهاى فاجر، به اراده خدا این دین ما تأیید مى شود. به واسطه محمّد رضا، این مرد فاجر، خواهى نخواهى این دین تأیید شد. براى اینکه هرچه ظلم بیشتر باشد و هر چه ستمکارى بیشتر باشد، دین عدل بیشتر تأیید مىشود. ظالم با احکام، با اعمال ظالمانه خودش دین عدل را تأیید مىکند و لا یزال این طور بوده است.
فرعون با فرعونیّت و طغیانش دین موسى را تأیید مى کند و ابو سفیان با طغیان، دین رسول اکرم را تأیید مىکند و محمّد رضا با طغیان و عصیان و جور و ستم، دین اسلام را تأیید مىکند، همان طورى که از قشر متفکّرین روحانى، دین ما تأیید مىشود. خداى تبارک و تعالى مى فرماید که از قشرهاى فاسد هم، از رجل فاجر هم، دین اسلام و دین خدا تأیید مى شود، و آن به همین معناست که گفتم. نه تأیید مى کند، تأیید مى شود (لا یزال یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر).
این رجل فاجرى که خون عزیز ما را به زمین ریخت، دین خدا را تأیید کرد، یعنى خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما انقلاب ما تأیید شد. این انقلاب باید زنده بماند؛ این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزی هاست. بریزید خونها را، زندگى ما دوام پیدا مىکند؛ بکشید ما را، ملّت ما بیدارتر مىشود. ما از مرگ نمىترسیم و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.
دلیل عجز شماست که در سیاهى شب متفکّران ما را مى کشید؛ براى اینکه «منطق» ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت مى کردید؛ لکن منطق ندارید. منطق شما ترور است؛ منطق اسلام ترور را باطل مى داند؛ او منطق دارد. لکن با ترور شخصیّتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تأیید مى شود. نهضت ما زنده شد؛ در تمام اقشار ایران باز زندگى از سر گرفت؛ اگر سستى و ضعفى پیدا کرده بود زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر این مرد بزرگ در بستر خودش مرده بود، این تأیید نمى شد، این موج برنمى خاست. الان موجى در همه دنیا، همه دنیایى که به اسلام علاقه دارند، بلند شد؛ سایر کشورها هم. برادران من! از موت نترسید:
مردن تهلکه نیست، مردن حیات است. آن عالم «حیات» است، این عالم مرده است. از مردن نترسید و نمى ترسید. آنها باید بترسند که مردن را از بین رفتن مى دانند، هلاک و فنا مىدانند. چرا مسلمین از موت بترسند؟! چرا علما از موت بترسند؟! این مکتب باقى است، مکتب اسلام باقى است، این نهضت باقى است، تا این ریشه هاى گندیده هم زیر خاک برود، تا این ریشه هاى گندیده هم قطع بشود، تا این توطئه هاى ضعیف هم خنثى بشود.
خداوند شما را تأیید کند. خداوند برادرهاى ما را، خواهرهاى ما را تأیید کند که همه براى اسلام مفید هستید و همه نهضت را به پیش بردید.الان هم همه با هم به پیش.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
[ چهارشنبه 94/2/30 ] [ 12:49 صبح ] [ احمدعلی رضانژاد ]

سخنرانى حضرت امام در مدرسه فیضیّه به مناسبت شهادت استاد مطهری
اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
یکى از فرق هاى مکتب اسلام، مکتب توحید با مکتب هاى انحرافى، مکتب هاى الحادى این است که رجال این مکتب شهادت را براى خودشان فوز عظیم مىدانند (یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزا عظیما)، از شهادت استقبال مى کنند، چون قائل هستند به اینکه ما بعد این عالم طبیعت عالمهاى بالاتر، نورانى تر از این عالم است. مؤمن در این عالم در زندان است و بعد از شهادت از زندان بیرون مىرود. این یکى از فرق هایى است که بین مکتب توحید با سایر مکتبهاست. جوان هاى ما شهادت را طالباند؛ علماى متعهّد ما براى شهادت پیشقدم مى شوند. آنهایى که به خدا و به روز جزا اعتقاد ندارند، آنها باید از موت بترسند؛ آنها از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از شهادت نمى هراسیم، نمى ترسیم. بیایند امتحان کنند چنانکه امتحان کردند. و یکى از نکته هایى که ما فوق حدیث تحقّق پیدا کرده، این است که «یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر». با مردهاى فاجر، به اراده خدا این دین ما تأیید مى شود. به واسطه محمّد رضا، این مرد فاجر، خواهى نخواهى این دین تأیید شد. براى اینکه هرچه ظلم بیشتر باشد و هر چه ستمکارى بیشتر باشد، دین عدل بیشتر تأیید مىشود. ظالم با احکام، با اعمال ظالمانه خودش دین عدل را تأیید مىکند و لا یزال این طور بوده است.
فرعون با فرعونیّت و طغیانش دین موسى را تأیید مى کند و ابو سفیان با طغیان، دین رسول اکرم را تأیید مىکند و محمّد رضا با طغیان و عصیان و جور و ستم، دین اسلام را تأیید مىکند، همان طورى که از قشر متفکّرین روحانى، دین ما تأیید مىشود. خداى تبارک و تعالى مى فرماید که از قشرهاى فاسد هم، از رجل فاجر هم، دین اسلام و دین خدا تأیید مى شود، و آن به همین معناست که گفتم. نه تأیید مى کند، تأیید مى شود (لا یزال یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر).
این رجل فاجرى که خون عزیز ما را به زمین ریخت، دین خدا را تأیید کرد، یعنى خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما انقلاب ما تأیید شد. این انقلاب باید زنده بماند؛ این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزی هاست. بریزید خونها را، زندگى ما دوام پیدا مىکند؛ بکشید ما را، ملّت ما بیدارتر مىشود. ما از مرگ نمىترسیم و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.
دلیل عجز شماست که در سیاهى شب متفکّران ما را مى کشید؛ براى اینکه «منطق» ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت مى کردید؛ لکن منطق ندارید. منطق شما ترور است؛ منطق اسلام ترور را باطل مى داند؛ او منطق دارد. لکن با ترور شخصیّتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تأیید مى شود. نهضت ما زنده شد؛ در تمام اقشار ایران باز زندگى از سر گرفت؛ اگر سستى و ضعفى پیدا کرده بود زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر این مرد بزرگ در بستر خودش مرده بود، این تأیید نمى شد، این موج برنمى خاست. الان موجى در همه دنیا، همه دنیایى که به اسلام علاقه دارند، بلند شد؛ سایر کشورها هم. برادران من! از موت نترسید:
آنکه مردن پیش چشمش تهلکه است*****نهى لا تلقوا بگیرد او به دست
مردن تهلکه نیست، مردن حیات است. آن عالم «حیات» است، این عالم مرده است. از مردن نترسید و نم ىترسید. آنها باید بترسند که مردن را از بین رفتن مى دانند، هلاک و فنا مىدانند. چرا مسلمین از موت بترسند؟! چرا علما از موت بترسند؟! این مکتب باقى است، مکتب اسلام باقى است، این نهضت باقى است، تا این ریشه هاى گندیده هم زیر خاک برود، تا این ریشه هاى گندیده هم قطع بشود، تا این توطئه هاى ضعیف هم خنثى بشود.
خداوند شما را تأیید کند. خداوند برادرهاى ما را، خواهرهاى ما را تأیید کند که همه براى اسلام مفید هستید و همه نهضت را به پیش بردید.الان هم همه با هم به پیش.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

یکى از فرق هاى مکتب اسلام، مکتب توحید با مکتب هاى انحرافى، مکتب هاى الحادى این است که رجال این مکتب شهادت را براى خودشان فوز عظیم مىدانند (یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزا عظیما)، از شهادت استقبال مى کنند، چون قائل هستند به اینکه ما بعد این عالم طبیعت عالمهاى بالاتر، نورانى تر از این عالم است. مؤمن در این عالم در زندان است و بعد از شهادت از زندان بیرون مىرود. این یکى از فرق هایى است که بین مکتب توحید با سایر مکتبهاست. جوان هاى ما شهادت را طالباند؛ علماى متعهّد ما براى شهادت پیشقدم مى شوند. آنهایى که به خدا و به روز جزا اعتقاد ندارند، آنها باید از موت بترسند؛ آنها از شهادت باید بترسند. ما و شاگردان مکتب توحید از شهادت نمى هراسیم، نمى ترسیم. بیایند امتحان کنند چنانکه امتحان کردند. و یکى از نکته هایى که ما فوق حدیث تحقّق پیدا کرده، این است که «یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر». با مردهاى فاجر، به اراده خدا این دین ما تأیید مى شود. به واسطه محمّد رضا، این مرد فاجر، خواهى نخواهى این دین تأیید شد. براى اینکه هرچه ظلم بیشتر باشد و هر چه ستمکارى بیشتر باشد، دین عدل بیشتر تأیید مىشود. ظالم با احکام، با اعمال ظالمانه خودش دین عدل را تأیید مىکند و لا یزال این طور بوده است.
فرعون با فرعونیّت و طغیانش دین موسى را تأیید مى کند و ابو سفیان با طغیان، دین رسول اکرم را تأیید مىکند و محمّد رضا با طغیان و عصیان و جور و ستم، دین اسلام را تأیید مىکند، همان طورى که از قشر متفکّرین روحانى، دین ما تأیید مىشود. خداى تبارک و تعالى مى فرماید که از قشرهاى فاسد هم، از رجل فاجر هم، دین اسلام و دین خدا تأیید مى شود، و آن به همین معناست که گفتم. نه تأیید مى کند، تأیید مى شود (لا یزال یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر).
این رجل فاجرى که خون عزیز ما را به زمین ریخت، دین خدا را تأیید کرد، یعنى خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما انقلاب ما تأیید شد. این انقلاب باید زنده بماند؛ این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزی هاست. بریزید خونها را، زندگى ما دوام پیدا مىکند؛ بکشید ما را، ملّت ما بیدارتر مىشود. ما از مرگ نمىترسیم و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.
دلیل عجز شماست که در سیاهى شب متفکّران ما را مى کشید؛ براى اینکه «منطق» ندارید. اگر منطق داشتید که صحبت مى کردید؛ لکن منطق ندارید. منطق شما ترور است؛ منطق اسلام ترور را باطل مى داند؛ او منطق دارد. لکن با ترور شخصیّتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تأیید مى شود. نهضت ما زنده شد؛ در تمام اقشار ایران باز زندگى از سر گرفت؛ اگر سستى و ضعفى پیدا کرده بود زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر این مرد بزرگ در بستر خودش مرده بود، این تأیید نمى شد، این موج برنمى خاست. الان موجى در همه دنیا، همه دنیایى که به اسلام علاقه دارند، بلند شد؛ سایر کشورها هم. برادران من! از موت نترسید:
مردن تهلکه نیست، مردن حیات است. آن عالم «حیات» است، این عالم مرده است. از مردن نترسید و نم ىترسید. آنها باید بترسند که مردن را از بین رفتن مى دانند، هلاک و فنا مىدانند. چرا مسلمین از موت بترسند؟! چرا علما از موت بترسند؟! این مکتب باقى است، مکتب اسلام باقى است، این نهضت باقى است، تا این ریشه هاى گندیده هم زیر خاک برود، تا این ریشه هاى گندیده هم قطع بشود، تا این توطئه هاى ضعیف هم خنثى بشود.
خداوند شما را تأیید کند. خداوند برادرهاى ما را، خواهرهاى ما را تأیید کند که همه براى اسلام مفید هستید و همه نهضت را به پیش بردید.الان هم همه با هم به پیش.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
[ چهارشنبه 94/2/30 ] [ 12:49 صبح ] [ احمدعلی رضانژاد ]

پیام های امام خمینی به مناسبت شهادت استاد مرتضی مطهری
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم انّا للّه و انّا الیه راجعون
اینجانب به اسلام و اولیاى عظیم الشّأن و به ملّت اسلام و خصوص ملّت مبارز ایران، ضایعه اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکّر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقاى حاج شیخ مرتضى مطهّرى قدّس سرّه را تسلیت و تبریک عرض مى کنم؛ تسلیت در شهادت شخصیّتى که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدّس اسلام صرف کرد و با کجروی ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد؛ تسلیت در شهادت مردى که در اسلام شناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزى را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیّت هاىی بود که حاصل عمرم محسوب مى شد. در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه اى وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک از داشتن این شخصیّت هایى فداکار که در زندگى و پس از آن با جلوه خود نورافشانى کرده و مى کنند. من در تربیت چنین فرزندانى که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات مى بخشند و به ظلمتها نور مى افشانند، به اسلام بزرگ، مربّى انسانها و به امّت اسلامى تبریک مىگویم. من اگر چه فرزند عزیزى که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکارى در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهّرى» که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلى پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامى و علمى و فلسفى اش نمى رود.ترورها نمى توانند شخصیّت اسلامى مردان اسلام را ترور کنند.آنان بدانند که به خواست خداى توانا ملّت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصمّمتر مى شوند. ملّت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه هاى گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پاى نمى نشینند. اسلام عزیز با فداکارى و فدایى دادن عزیزان رشد نمود. برنامه اسلام از عصر وحى تاکنون بر شهادت توأم با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه هاى اسلام است.(و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان).اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانى مى خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند، بدگمان کرده اند. از هر موى شهیدى از ما و از هر قطره خونى که به زمین مى ریزد انسان هاى مصمّم و مبارزى به وجود مى آید.
شما مگر تمام افراد ملّت شجاع را ترور کنید، و الّا ترور فرد هر چه بزرگ باشد براى اعاده چپاولگرى سودى ندارد. ملّتى که با اعتقاد به خداى بزرگ و براى احیاى اسلام به پا خاسته با این تلاشهاى مذبوحانه عقبگرد نمى کند. ما براى فداکارى حاضر و براى شهادت در راه خدا مهیّا هستیم.
اینجانب روز پنجشنبه 13 اردیبهشت 58 را براى بزرگداشت شخصیّتى فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملّت عزاى عمومى اعلام مىکنم و خودم در مدرسه فیضیّه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ مى نشینم. از خداوند متعال براى آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و براى اسلام عزیز، عظمت و عزّت مسئلت مى نمایم. سلام بر شهداى راه حقّ و آزادى.
روح اللّه الموسوىّ الخمینى 12/ 2/ 58
منبع:mortezamotahari.com

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم انّا للّه و انّا الیه راجعون
اینجانب به اسلام و اولیاى عظیم الشّأن و به ملّت اسلام و خصوص ملّت مبارز ایران، ضایعه اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکّر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقاى حاج شیخ مرتضى مطهّرى قدّس سرّه را تسلیت و تبریک عرض مى کنم؛ تسلیت در شهادت شخصیّتى که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدّس اسلام صرف کرد و با کجروی ها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد؛ تسلیت در شهادت مردى که در اسلام شناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزى را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیّت هاىی بود که حاصل عمرم محسوب مى شد. در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه اى وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک از داشتن این شخصیّت هایى فداکار که در زندگى و پس از آن با جلوه خود نورافشانى کرده و مى کنند. من در تربیت چنین فرزندانى که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات مى بخشند و به ظلمتها نور مى افشانند، به اسلام بزرگ، مربّى انسانها و به امّت اسلامى تبریک مىگویم. من اگر چه فرزند عزیزى که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکارى در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهّرى» که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود، رفت و به ملأ اعلى پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامى و علمى و فلسفى اش نمى رود.ترورها نمى توانند شخصیّت اسلامى مردان اسلام را ترور کنند.آنان بدانند که به خواست خداى توانا ملّت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصمّمتر مى شوند. ملّت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه هاى گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پاى نمى نشینند. اسلام عزیز با فداکارى و فدایى دادن عزیزان رشد نمود. برنامه اسلام از عصر وحى تاکنون بر شهادت توأم با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه هاى اسلام است.(و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان).اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانى مى خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند، بدگمان کرده اند. از هر موى شهیدى از ما و از هر قطره خونى که به زمین مى ریزد انسان هاى مصمّم و مبارزى به وجود مى آید.
شما مگر تمام افراد ملّت شجاع را ترور کنید، و الّا ترور فرد هر چه بزرگ باشد براى اعاده چپاولگرى سودى ندارد. ملّتى که با اعتقاد به خداى بزرگ و براى احیاى اسلام به پا خاسته با این تلاشهاى مذبوحانه عقبگرد نمى کند. ما براى فداکارى حاضر و براى شهادت در راه خدا مهیّا هستیم.
اینجانب روز پنجشنبه 13 اردیبهشت 58 را براى بزرگداشت شخصیّتى فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملّت عزاى عمومى اعلام مىکنم و خودم در مدرسه فیضیّه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ مى نشینم. از خداوند متعال براى آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و براى اسلام عزیز، عظمت و عزّت مسئلت مى نمایم. سلام بر شهداى راه حقّ و آزادى.
کلمات کلیدی:شهید مرتضی مطهری، استاد شهید مرتضی مطهری، امام خمینی، شهید مطهری از دیدگاه حضرت امام خمینی
[ دوشنبه 94/2/28 ] [ 5:10 عصر ] [ احمدعلی رضانژاد ]

مقام معظم رهبری:از خداوند متعال علو درجات شهید بزرگ انقلاب - مرحوم آیت الله شهید مطهری - را مسألت می کنم که حقاً و انصافاً برای دیروز و امروز و فردای کشور معلم بزرگی بود؛ یک متفکر دین شناسِ مؤمنِ بااخلاص و پُرکار. معلمی و کارگری به معنای گسترده، در زیباترین شکل آن در این شخصیت عظیم انقلاب متجلی و متبلور بود.
بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1383/02/12

کلمات کلیدی:شهید مرتضی مطهری، شهید مطهری از دیدگاه مقام معظم رهبری، مقام معظم رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری
[ یکشنبه 94/2/27 ] [ 5:55 عصر ] [ احمدعلی رضانژاد ]

کاری که شهید مطهری کرد، امروز باید همهی فضلای جوان در صدد باشند خود را برای آن آماده کنند؛ و اگر آماده هستند، اقدام کنند. شهید مطهری به عرصهی ذهنیت جامعه نگاه کرد و عمدهترین سؤالات ذهنیت جامعهی جوان و تحصیلکرده و روشنفکر کشور را بیرون کشید و آنها را با تفکر اسلامی و فلسفهی اسلامی و منطق قرآنی منطبق کرد و پاسخ آنها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت؛ از مسألهی عدل الهی و قضا و قدر و علل گرایش به مادیگری بگیرید - که مسائل، بیشتر ذهنی و عقلی است - تا مسائل مربوط به زنان، تا مسائل مربوط به خدمات متقابل ایران و اسلام، که این هم تلاشی بود برای روشن کردن ذهنها. آن روز عدهیی با گرایشِ ایرانمداری میخواستند با اسلام مبارزه کنند؛ ایشان گفت نه، اسلام به ایران خدمت کرده؛ ایران هم به اسلام خدمت کرده. «خدمات متقابل ایران و اسلام» همانقدر ارزش دارد که کتاب «عدل الهی» شهید مطهری. مرحوم شهید مطهری نمونهی یک شخصیت روحانیِ متناسب با زمان است که میتواند در چالش اول، کارِ درست بکند و اقدام بجا انجام دهد. البته شبیه ایشان باز هم داشتیم و بحمداللَّه امروز هم داریم. امروز در قم فضلای جوانی به این کارها مشغول هستند؛ خوب هم مشغول هستند؛ من با بعضی از آنها و آثارشان آشنایم؛ اما این در حوزههای ما باید به صورت یک جریان اصیل دربیاید. همه باید خود را با این حرکت و این جریان آشنا کنند.
من لازم میدانم و بارها هم این نکته را گفتهام که همهی طلاب و همهی اهل منبر، یک دور آثار آقای مطهری را بخوانند. مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) گرایش سلوکی و معنوی هم داشت؛ یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی امام، یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی مرحوم علامهی طباطبایی، یک مقدار هم بعدها با بعضی از اهل دل و اهل حال مأنوس و آشنا شده بود. ایشان اهل گریه و تضرع و دعای نیمهشب بود؛ بنده از نزدیک اطلاع داشتم. در آثار ایشان این رشحهی معنوی، توحیدی و سلوک کاملاً مشهود است. یکی از کارهای لازم در حوزهها مطالعهی آثار ایشان است. جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهری آشنا شوند. اگر بنده میخواستم برنامهی حوزهی علمیهی قم را بنویسم، بلاشک یکی از مواد برنامه را این میگذاشتم که کتابهای آقای مطهری خوانده شود، خلاصهنویسی شود و امتحان داده شود. البته در این آثار هم نباید متوقف شد. من به دستاندرکاران برگزاری همایش «حکمت مطهر» که در تهران با من ملاقات داشتند، همین نکته را یادآوری کردم؛ گفتم در آقای مطهری متوقف نشوید. این، نهایت کار نیست؛ مرحلهیی از کار است که گردونهها و گیتیهاست ملک آن جهانی را. گفت:
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
در بند آن نباش که مضمون نمانده است
اینقدر حرف هست برای گفتن. دریای آب شیرینِ بینهایت قرآن و حکمت قرآنی اینقدر مطلب دارد که هرچه شما بنوشید، هرچه ذخیره کنید و هرچه بردارید، کم نمیشود و تکراری هم نمیشود. مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید و کارهای بعدی را روی آن بنا کنید؛ «العلی محظورة الّا علی / من بنا فوق بناء السلف».
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان 1383/04/15

من لازم میدانم و بارها هم این نکته را گفتهام که همهی طلاب و همهی اهل منبر، یک دور آثار آقای مطهری را بخوانند. مرحوم شهید مطهری (رضواناللَّهعلیه) گرایش سلوکی و معنوی هم داشت؛ یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی امام، یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی مرحوم علامهی طباطبایی، یک مقدار هم بعدها با بعضی از اهل دل و اهل حال مأنوس و آشنا شده بود. ایشان اهل گریه و تضرع و دعای نیمهشب بود؛ بنده از نزدیک اطلاع داشتم. در آثار ایشان این رشحهی معنوی، توحیدی و سلوک کاملاً مشهود است. یکی از کارهای لازم در حوزهها مطالعهی آثار ایشان است. جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهری آشنا شوند. اگر بنده میخواستم برنامهی حوزهی علمیهی قم را بنویسم، بلاشک یکی از مواد برنامه را این میگذاشتم که کتابهای آقای مطهری خوانده شود، خلاصهنویسی شود و امتحان داده شود. البته در این آثار هم نباید متوقف شد. من به دستاندرکاران برگزاری همایش «حکمت مطهر» که در تهران با من ملاقات داشتند، همین نکته را یادآوری کردم؛ گفتم در آقای مطهری متوقف نشوید. این، نهایت کار نیست؛ مرحلهیی از کار است که گردونهها و گیتیهاست ملک آن جهانی را. گفت:
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
در بند آن نباش که مضمون نمانده است
اینقدر حرف هست برای گفتن. دریای آب شیرینِ بینهایت قرآن و حکمت قرآنی اینقدر مطلب دارد که هرچه شما بنوشید، هرچه ذخیره کنید و هرچه بردارید، کم نمیشود و تکراری هم نمیشود. مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید و کارهای بعدی را روی آن بنا کنید؛ «العلی محظورة الّا علی / من بنا فوق بناء السلف».
کلمات کلیدی:شهید مرتضی مطهری، شهید مطهری از دیدگاه مقام معظم رهبری، مقام معظم رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری
[ یکشنبه 94/2/27 ] [ 5:46 عصر ] [ احمدعلی رضانژاد ]

مقام معظم رهبری:جناب آقای جعفری فرمودند که مرحوم شهید مطهری (رضوان اللَّه علیه) در میدان مبارزهی با افکار التقاطی فعال بود؛ حقیقتاً هم پهلوانِ این میدان بود؛ اما شهید مطهری چرا موفق شد؟ چرا این اثر عمیق و گسترده را از جهت ایجابی و سلبی در جامعهی فکری ما گذاشت؟ چون برای آماده سازی خود، تلاش فراوان علمی کرده بود؛ بعد هم برای خرج کردنِ این ذخیرهی علمی، به هیچ وجه سستی و کوتاهی نکرده بود. مرحوم مطهری آرام نداشت؛ مرتب مشغول یادداشت کردن، تنظیم یادداشت، مرتب کردن سخنرانی هایی که خود او انجام داده بود، به دست آوردن شوائب گوناگون و نوبه نو در زمینه های فکر و اندیشه ی مذهبی و دینی، و پاسخگویی به انحرافات بود. در این مرد اصلاً تنبلی وجود نداشت؛ لذا با آن ذخیره ی علمی و کارآمدیِ عملی توانست اثر بگذارد. امروز ما حقیقتاً ریزه خوار سفره ی انعام فکر شهید مطهری هستیم - در این هیچ تردیدی نیست - و فضای فکری جامعه همچنان مرهون فکر او در زمینه های گوناگون، چه در زمینه های فلسفی، چه در زمینه های اجتماعیِ دینی، و چه در زمینه های سیاسیِ دینی است. ما امروز به ایشان احتیاج داریم؛ ولی آن هم باز کافی نیست. خیلی از حرفها جدیدتر و تازه تر است؛ خیلی از شائبه ها و اشکالات و شبهات بعد از حرفهای شهید مطهری به وجود آمده؛ باید برای اینها آماده ی پاسخ بود؛ لذا حوزه های علمیه وظیفه ی سنگینی برعهده دارند..... خوشبختانه در معارف اسلامیِ ما متاع قابل عرضه ی ارزشمندِ دارای زایندگی از لحاظ معرفتی، فراوان است. اگر کتابهای آقای مطهری مورد مطالعه و مداقه قرار بگیرد، انبوهی از معارف را به ذهن و دل هر خواننده سرازیر می کند؛ اینها مهم و لازم است.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان کرمان1384/02/11

کلمات کلیدی:شهید مرتضی مطهری، شهید مطهری از دیدگاه مقام معظم رهبری، مقام معظم رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری
[ یکشنبه 94/2/27 ] [ 5:39 عصر ] [ احمدعلی رضانژاد ]

امروز ما حقیقتاً ریزهخوار سفرهی انعام فکر شهید مطهری هستیم .
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان کرمان 1384/02/11

کلمات کلیدی:شهید مرتضی مطهری، شهید مطهری از دیدگاه مقام معظم رهبری، مقام معظم رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری
[ یکشنبه 94/2/27 ] [ 5:22 عصر ] [ احمدعلی رضانژاد ]

مقام معظم رهبری:این جمله را هم دربارهی شهید بزرگوارمان مرحوم آیةاللَّه مطهری (رضوان اللَّه تعالی علیه) عرض کنیم: حقیقتاً رفتار و منش آن مرد بزرگ، نشاندهنده و نمایشگر یک معلم کامل و با احساس مسئولیت بود. در هیچ عرصهای از عرصههائی که حضور یک متفکر اسلامی مورد نیاز بود، ایشان از ورود در آن عرصه خودداری نکرد؛ ملاحظات و مصالح نتوانست جلوی او را بگیرد که وارد این عرصه نشود؛ چه در زمینههای سیاسی، چه در زمینههای فکری. در زمینهی پاسخ به سؤالهای گوناگونی که در آن دوره ذهن جوانهای ما را به خود مشغول کرده بود، شهید مطهری مثل برخی از مدعیان روشنفکری دینی نبود که مطالب اجنبیِ از منطق دین و محتوای دین را با لعاب دینی و قالب دینی عرضه کند؛ بلکه درست نقطهی مقابل، مفاهیم حقیقی دینی را در بستهبندیهای متناسب روز و متناسب با سؤال و نیاز و استفهام مخاطبین عرضه میکرد. دنبال این نبود که یک دستهی خاصی، یک گروه خاصی، یک مجموعهی فکری خاصی او را تحسین کنند. با واپسگرائی و عقبماندگی فکری و ارتجاع و تحجر و غلط اندیشیدن در زمینهی دین - که ناشی از تحجر و واپسگرائی است - همان قدر و با همان شدت برخورد کرد که با بدعتها و افکار انحرافی و افکار التقاطی. این، خصوصیت آن مرد بزرگ بود. او خسته نشد؛ تلاش دائمی میکرد. دنبال نام و تیتر و عنوان متعارف دانشگاهی و حوزهای هم نماند. به عنوان یک رزمندهی عرصهی فکر و تأمل، وارد میدان شد. با اخلاص کار کرد، خدای متعال هم به کار او برکت داد. امروز بعد از سی سال از شهادت آن مرد بزرگ، حرفهای او تازه است، زنده است؛ گویا برای امروز نوشته شده است. آن روز هم کسانی در سطوح مختلف فکری، از سخن او و فکر او استفاده میکردند، پاسخ خودشان را میگرفتند؛ امروز هم که افکار جلو رفته است، مسائل بسیاری برای ذهنهای جستجوگر حل شده است، باز به سؤالات جدید پاسخگو است. این، خاصیت یک فکر عمیقِ همراه با اخلاص است.اخلاص، معجزهگر است. وقتی انسان برای خدا در یک راهی قدم میگذارد، خدا به کار او برکت میدهد؛ اینجور میشود که تلاش چند ده سالهی آن مرد بزرگ، آن شهید عزیز، برای جامعه مثل یک ذخیرهی تمام نشدنی باقی میماند. این کار برعهدهی ماست؛ همهی ما در همهی عرصههای گوناگون.
بیانات در دیدار جمعی از معلمان سراسر کشور 1389/02/15

کلمات کلیدی:شهید مرتضی مطهری، شهید مطهری از دیدگاه مقام معظم رهبری، مقام معظم رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری
[ یکشنبه 94/2/27 ] [ 5:7 عصر ] [ احمدعلی رضانژاد ]

مقام معظم رهبری:حقاً و انصافاً مرحوم شهید مطهری یک انسان بزرگ و برجسته بود.
بیانات در دیدار جمعی از معلمان سراسر کشور 1390/02/14

کلمات کلیدی:شهید مرتضی مطهری، شهید مطهری از دیدگاه مقام معظم رهبری، مقام معظم رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری
[ یکشنبه 94/2/27 ] [ 5:2 عصر ] [ احمدعلی رضانژاد ]